Total Pageviews

Thursday, October 6, 2011

شیوه مدیریت بحران اقتدارگرایان؛ از سعید امامی‌تا بزرگترین فساد مالی


کلمه-علی محمد شمس
رهسا نیوز- بحران قتل های زنجیره‌ای با زنجیره‌ای از اقدامات و تدابیر حاکمیت اقتدارگرا به گونه ای هدایت شد که به یک نقطه در مدیریت میانی یعنی سعید امامی متمرکز شده تا با حذف وی ظاهراُ (و نه واقعاُ) امکان پیگیری ماجرا تا سطوح بالاتر منتفی گردد. البته مدیریت بحران از نوع اقتدارگرایانه آن تنها در حذف سعید امامی خلاصه نمی‌شد. چرا که با بسنده کردن به این اقدام حاکمیت اقتدارگرا قادر نبود در برابر سیل ابهام‌ها و سوء ظن‌ها و اتهامات افکار عمومی کمر راست کند و مریدان را همچنان در حلقه ارادت حفظ نماید. در بحرانی اینچنین، بسنده کردن به حذف فیزیکی نقطه وصل میان کانون‌ طراح و تصمیم گیر (ستاد) با عوامل اجرایی و عملیاتی (صف) روشی است که عموماُ در حکومت‌‌های نظامی کودتایی و دیکتاتوری‌های عریان که امکان برخاستن هیچ صدای آزادی در آن ‌ها وجود ندارد معمول بوده است. این تکنولوژی در ایران به دلیل عدم امکان حاکم کردن این نوع از دیکتاتوری جواب نمی‌داد. نوآوری و خلاقیت کانون اقتدار در ایران را باید در تغییر و یا به عبارت بهتر بهبود و افزایش کارآمدی این شیوه جستجو کرد.
بنابراین تدابیر و تمهیدات دیگری نیز لازم بود. از جمله مهم‌ترین تغییرات در جهت ارتقای این تکنولوژی عبارت بودند از طرح سناریوهای فریب،‌ کنترل و مدیریت رسانه‌ای از طریق سازماندهی رسانه‌های در اختیار و اعمال فشار و ارعاب و تهدید دیگر رسانه‌ها،‌ ابهام آفرینی و ایجاد مه آلود پیرامون اصل موضوع که بسیار و شفاف و بی ابهام است و نیز اظهارات صریح و وعده‌های قاطع مبنی بر پیگیری ماجرا که البته نهایتاً به محکومیت و مجازات ظاهری عناصر عملیاتی سطوح پایین می‌انجامد. این بسته یا به قول امروزی‌ها پکیج مدیریت بحران و یا بهتر بگویم پکیج مدیریت برای نجات کانون اقتدار از بحران طی بیست سال اخیر بارها و بارها از سوی این کانون به اجرا در آمده و متناسب با شرایط در هر مورد بخش‌هایی از آن کمرنگ یا پررنگ شده و البته به مرور زمان بر بهبود و پیچیدگی آن افزوده شده است.
در ماجرای کوی دانشگاه لازم نبود مهره‌ای حذف فیزیکی شود بلکه کافی بود سردار نظری در وهله اول برکنار و محاکمه شود و البته در مراحل بعد که آب ها از آسیاب افتاد از او تقدیر شود تا اعتقاد و اعتماد عوامل اجرایی نسبت به کانون بحران متزلزل نشود. آن ماجرا که به تعبیر رهبری دل انسان را به درد می‌آورد و به نخبگانی که چشمان را از حدقه درآورده بودند و از پنجره‌های خوابگاه به بیرون پرتاب شده بودند، وعده پیگیری قاطع ماجرا تا روشن شدن تمامی ابعاد آن داده می‌شد، عاقبت ختم به خیر شد و به متهم شدن یک سرباز نیروی انتظامی انجامید. اما رسانه‌های رسمی از محاکمه و حبس و زندانی شدن دهها دانشجوی مظلوم در آن ماجرا سخنی به میان نیاوردند. در آن ماجرا رسانه‌های در اختیار وظیفه مدیریت فضای تبلیغاتی را برعهده داشتند و وظیفه اعمال فشار بر رسانه‌های مستقل به قوه قضائیه واگذار شده بود زیرا در آن زمان وزارت اطلاعات در اختیار اقتدارگرایان نبود و اطلاعات سپاه نیز هنوز قدرت نگرفته بود. همچنین متهم کردن اصلاح طلبان ازجمله مصطفی تاجزاده که در آن زمان معاونت سیاسی وزارت کشور را برعهده داشت و مسؤلان وقت وزارت علوم به تحریک و ایجاد بحران در خدمت ابهام افرینی و مه آلود کردن فضا در آن ماجرا به جرا در آمد.
در ماجرای سعید امامی که همزمان با فاجعه کوی دانشگاه رخ داده بود و با آن به نوعی مرتبط بود، همین مدیریت اعمال شد. سعید امامی ناگهان با خوردن داروی نظافت خودکشی کرد!! و به این ترتیب حلقه وصل نیروهای عملیاتی با کانون‌های طراح و عامل در سطوح بالاتر قطع و امکان پیگری ماجرا عملاُ منتفی شد، با اعلام این که این کار یقیناُ کار صهیونیست‌هاست طرح سناریوی فریب کلید خورد و تعدادی از عوامل سطوح پایین وزارت اطلاعات دستگیر و شکنجه شدند تا اعتراف کنند با سیا و موساد رابطه داشته و مأمور بوده‌اند در نظام، بحران آفرینی کنند که البته ماجرای شکنجه وحشیانه آن ها خود به ماجرایی دیگر تبدیل شد. طرح ابهام آفرینی و مه آلودکردن فضا نیز با اقدام روح الله حسینیان در برنامه چراغ صدا و سیمای علی لاریجانی کلید خورد تا انگشت اتهام را در این ماجرا متوجه دولت خاتمی و اصلاح طلبان کنند و آسمان و ریسمان به هم بافته شود تا حداقل مریدان و نیروهای بدنه وابستگی عوامل قتل‌های زنجیره‌ای به اصلاح طلبان را باور کنند.
در ماجرای ترور سعید حجاریان نیز بار دیگر این مدیریت اعمال شد. حاکمیت اقتدار در آغاز بر ضرورت پیگیری قاطع موضوع و دستگیری و مجازات ضارب تأکید کرد. در این ماجرا سپاه خود بلافاصله ضارب را که عضو نهادهای تحت پوشش بود دستگیر کرد تا به دست اطلاعات نیفتد و نیاز به حذف فیزیک وی نباشد. توجیه ضارب ماجرا را در مسیر مطمئنی قرار داد. ابهام آفرینی و مه‌الود کردن فضا نیز طبق معمول کلید خورد و رسانه‌های در خدمت کانون اقتدار نظیر کیهان مامور شدند تا تبلیغ کنند اصلاح طلبان خود طراح ترور سعید حجاریان بوده‌اند. دست آخر هم ضارب به چند سال زندان محکوم شد تا ماه‌های بعد که آب ها از آسیاب افتاد در دانشگاهی که پسر حجاریان تحصیل می‌کند با او همکلاس شود.
در ماجرای زهرا کاظمی همین سناریو تکرار شد، وعده‌ها قاطع پیگری موضوع و تأکید و دستور بر شناسایی و مجازات متخلفان، اجبار خانواده زهرا کاظمی به دفن سریع وی و از بین بردن امکان روشن شدن ابعاد بیشتر ماجرا، تغییر سریع تیم نگهبانی و مأموران زندان اوین که از نزدیک شاهد ماجرا بودند و اعزام آن ها به نقاط مختلف کشور امکان شناسایی عاملان اصلی را منتفی کرد، اجرای سناریوهای فریب، ابهام آفرینی و ایجاد شایعه رابطه زهرا کاظمی با اصلاح طلبان، همگی به اجرا درآمد تا دست آخر دادگاه رسیدگی ماجرا بعد از گذشت یکی دو سال از ماجرا و افتادن آب ها از آسیاب حکم کند که به علت عدم امکان شناسایی قاتل زهرا کاظمی دولت به خانواده وی دیه بپردازد.
در حوادث بعداز ۲۲ خرداد ۸۸ به ویژه در ماجرای ندا آقا سلطان و ترانه موسوی همین پکیج مدیریت بحران به کار گرفته شد. ابهام آفرینی (انتساب کشته شدن ندا به سرویس‌های بیگانه و مصاحبه‌های ساختگی با مادر و خواهر ساختگی ترانه موسوی)‌ سناریوهای فریب و … مجدداُ اجرا شد.
در تمام این موارد تنها شرایط متفاوت و میزان باز و بسته بودن دست کانون اقتدار در نحوه اجرای این پکیج و بخش های مختلف آن تغییراتی را به وجود می‌آورد.
اکنون کانون اصلی اقتدار با بحران دیگری مواجه است. بی سابقه ترین اختلاس مالی نظام بانکی معاصر.. بحرانی که از عمق و گسترگی فساد در تار و پود مجموعه تحت مدیریت حکایت دارد و توخالی بودن تمام آن شعارها و وعده‌ها و ادعاهای سال‌های گذشته را آشکار ساخته است. بحرانی که به روشنی کذب همه تعریف و تمجیدها و حمایت‌های بی دریغ دال بر پاکدستی بی‌نظیرترین دولت از مشروطه تا کنون را آشکار ساخته. بحرانی که در هر کشوری رخ دهد دولتی را واژگون می‌کند. بنابراین همان بسته نرم افزار مدیریت بحران باید به کار گرفته شود. امروز البته اجرای این بسته نرم افزاری ظاهراُ ساده‌تر از گذشته است زیرا نه مجلس آزادی وجود دارد و نه مطبوعات مستقل قدرتمند و نه احزاب آزاد. و البته از سوی دیگر مشکلاتی نیز وجود دارد که بدان اشاره خواهیم کرد. حدود بیش از یک ماه پیش با پخش شدن اخباری دال بر وقوع بی سابقه ترین اختلاس تاریخ نظام بانکی کشور، رهبری در ملاقاتی با سران قوا ضمن تذکر این نکته که آن چه اتفاق افتاده حادثه‌ای بسیار سنگین است و می‌تواند برای نظام عواقب ناگواری داشته باشد از ایشان می‌خواهند که این موضوع را مدیریت کنند. به این ترتیب اجرای بسته نرم افزاری مدیریت بحران کلید خورد. بخش تبلیغاتی این بسته بلافاصله به اجرا در آمد. در این بخش طبق تصمیمی که در جلسه سران قوا و نمایندگان آنان گرفته شد مقرر گرید در سطح تبلیغاتی اولاُ تأکید شود که کشف این فساد توسط خود نظام صورت گرفته است بنابراین سیستم سالم است. ثانیاُ بر عزم سیستم در برخورد با این فساد تأکید شود و ثالثاُ دامنه فساد محدود و از ابعاد آن کاسته شود. این بخش با سخنرانی‌های مختلف انجام شد. آن ها همگی مدعی شدند اولین کسی بودند که به این اختلاس پی برده و دستور رسیدگی داده اند. مدیر بانک صادرات (بانک اصلی متهم در این ماجرا) گامی فراتر گذاشت مدعی شد باید به خاطر کشف ماجرا از وی تشکر شود و نهایتاُ عنوان شد که این تخلف و اختلاس اولا سه هزار میلیارد نبوده و ثانیاُ محدود به یک شعبه بانک در یکی ازشهرستان‌های کشور بوده است. اما جنگ قدرت میان بخش‌های مختلف حاکمیت در این جا نیز موجب شد خط تبلیغاتی آن چنان که طراحی شده بود پیش نرود. ادعای پیشگامی در کشف این فساد توسط هریک از قوا موجب درگیری‌های لفظی و افشاگری‌‌های متقابل و نقض غرض شد.
بخش عملیاتی بسته نرم افزاری مدیریت بحران با تشکیل هیئت رسیدگی به این موضوع از سوی رئیس قوه قضائیه کلید خورد. محسنی اژه ای در رأس هیئتی مأمور رسیدگی به این ماجرا شد. در آن زمان خاوری رئیس بانک ملی بازداشت شده بود. اما او همزمان با تشکیل این هیئت به دلیل نامعلومی آزاد شد. اخبار و شایعات حاکی از آن است که آزادی وی به دستور محسنی اژه ای بوده است. او خود ظاهراُ در جلسه‌ای به قصور خود در آزاد شدن خاوری اعتراف کرده است. به این ترتیب با فراهم آمدن و یا فراهم آوردن فرار خاوری به خارج از کشور مرحله حذف حلقه واسط به اجرا در آمد تا او به عنوان عامل اصلی در این ماجرا و سقف این فساد در نظام معرفی شود و تردامنی مقامات بسیار بالاتر در این ماجرا همچنان پوشیده بماند. خروج خاوری که یکی از متهمان اصلی این پرونده است به خارج از کشور امر ساده‌ای نیست. در پرونده‌های اختلاس بسیار ساده و جرائم پیش پا افتاده اولین اقدامی که قوه قضائیه انجام می‌دهد ممنوع الخروج کردن متهمان پرونده است، بنابراین چگونه می‌توان باور کرد که متهم چنین پرونده سنگینی بدون کمترین مشکلی از زندان موقتاً آزاد شود و آزادانه کشور را ترک کند؟
بخش کنترل رسانه‌ای در این عملیات مدیریت بحران با اظهارات شیخ احمد جنتی امام جمعه تهران رقم خورد او که به دلیل سابقه همکاری جهرمی با شورای نگهبان در دوره‌های گذشته و نقش تعیین کننده وی در ایجاد دفاتر نظارتی شورای نگهبان و حذف کاندیداهای اصلاح طلب ارادت زیادی به جهرمی دارد در نماز جمعه در قامت یک معلم اخلاق ظاهر شد و همگان از جمله رسانه‌ها را از تهمت و غیبت در این ماجرا پرهیز داد تا مبادا آخرتشان به باد داده شود. اما این توصیه اخلاقی کافی نبود. مقام رهبری با تأکید بر این که در باره این ماجرا هرچه لازم بوده گفته شده و مسؤلان ماجرا را با قطعیت پیگیری می‌کنند و بحث بیشتر در این باره به مصلحت کشور نیست، عملاً رسانه‌ها را از ادامه پیگیری ماجرا منع کردند. ایشان همچنان با بیان این که اگر به توصیه‌های ایشان در ده سال پیش (یعنی در دولت اصلاحات) عمل می شد، امروز شاهد این فساد نبودیم عملاُ و البته به نحوی ظریف و غیر مستقیم این فساد را به اصلاح طلبان نسبت داد. و همزمان با این سخنان روزنامه کیهان به مدیریت نماینده ولی فقیه طی خبری مجعول آقای خاتمی رئیس جمهور دولت اصلاحات را سهامدار بانک سامان (یکی از بانک‌های خصوصی در گیر در این ماجرا) معرفی کرد تا سناریوی ابهام آفرینی و تردید افکنی در این ماجرا کلید بخورد. به این ترتیب باید در روزهای آینده منتظر اجرای دو بخش دیگر از این بسته نرم افزار باشیم، اول سناریوهای فریب به منظور انحراف افکار عمومی از این ماجرا و دوم و البته با فاصله زمانی خیلی بیشتر رسیدگی قضایی و محکوم شدن عوامل دست دوم و سوم و ختم به خیر شدن مشکل.
اما این بار به نظر می رسد کانون اقتدار در اجرای این تکنولوژی با یکی دو مشکل جدی روبروست از جمله این که:
۱- جنس بحران کنونی از جنس حمله به کوی دانشگاه و ماجرای کهریزک و قتل زهرا کاظمی نیست. جنس این ماجرا از نوع فساد و آلودگی مالی است که به دلیل گسترگی در سطح و عمق حاکمیت کنونی همه بخش‌های حاکمیت در آن درگیرند. اختلاسی در حجم سه هزار میلیارد تومان چیزی نیست که فقط به رئیس دفتر و معاون احمدی ‌نژاد و یا فلان مقام در قوه قضائیه یا رئیس فلان بانک محدود شود به همین دلیل است که جمع کردن ماجرا خیلی ساده نیست. و هیچ بخشی راضی نمی‌شود آلوده به این ماجرا معرفی شود در حالی که بخش دیگر سر به سلامت بیرون ببرد. به همین دلیل هر بخش به محض این که احساس کند در این ماجرا قرار است قربانی شود دست به افشاگری علیه بخش یا مقام دیگر دست می‌زند و افشاگری جهرمی مبنی بر فراری دادن خاوری که آشکارا قوه قضائیه و شخص محسنی اژه ای را متهم کرد، باید در همین چارچوب تحلیل کرد.
مشکل دوم کانون اقتدار در مدیریت این بحران اختلاف‌عمیق و ریشه دار میان بخش‌های مختلف حاکمیت است. اختلافی که خود موجب افشای این پرونده شد. برای باندهای مختلف اصول گرایان حاکم که به چیزی جز قدرت و حذف رقیب خود نمی‌اندیشند بسیار سخت خواهد بود از افشاگری و روکردن دست حریف در این ماجرا چشم بپوشند. جنگ لفظی و تبلیغاتی شدید میان دولت و قوه قضائیه و قوه مقننه در این ماجرا که در همین چند روز به فحاشی صریح و تهدید به افشاگری علنی علیه یکدیگر انجامیده ناشی از همین واقعیت است. رئیس قوه قضائیه دولت را وقیح می‌خواند، روزنامه ایران ارگان رسمی دولت اعلام می‌کند رئیس جمهور علیه رقبای خود بیش از یکصد و سی هزار پرونده دارد که اگر دست برندارند افشا خواهد کرد، در مراسم استقبال به اصطلاح مردمی از احمدی نژاد به هنگام بازگشت از سفر نیویورک مستقبلین به طور سازمان یافته شعار می‌دهند قهرمان افشا کن، تا پیامی باشد برای امثال رئیس قوه قضائیه که پرونده فساد گسترده مالی برادرش در کشو میز احمدی‌نژاد است. این اختلاف به حدی است که حتی توصیه رهبری به پایان دادن درگیری‌ها در این ماجرا و در نظر گرفتن مصالح کشور، مانع از آن نشد که احمدی نژاد در مصاحبه با سیما به صراحت مخالفان خود را مسؤل این اختلاس معرفی نکند و نگوید آن‌ها به خاطر منافع خود مانع اصلاحات من در سیستم بانکی کشور شدند و مجلس دست دولت وی را در نظارت بر بانک‌های خصوصی بست. بنابراین به نظر می رسد جنگ قدرت در میان بخش‌های مختلف حاکمیت شدیدتر از آن باشد که عمل به تأثیر هشدارهای رهبری چند روزی بیشتر طول بکشد.
مشکل سوم وجود پرونده‌های اختلاسی به مراتب سنگین‌تر از این است که احتمالاُ امواج آن قبل از پایان موج این اختلاس از راه خواهد رسید. بنا بر اطلاعات موثق حجم تنها یکی از این پرونده‌ها که مربوط به اختلاس بانکی دیگری می‌شود بین هفت هزار تا ده هزار میلیارد تومان است یعنی چیزی بیش از دو و سه برابر فساد کنونی. و رد پای افرادی در برخی نهادها و بیوت عالی در آن عیان است. ابعاد بحرانی که این پرونده‌های جدید فساد ایجاد خواهد کرد عظیم‌تر و سهمگین‌تر از قدرت و توان کانون اصلی اقتدار برای مدیریت و کنترل آن است.
فساد مالی فضاحت بار اخیر در عین حال که بسیار تأسف بار و نگران کننده است، فرصت مغتنمی را برای نیروهای جنبش سبز پدید آورده است تا بخش های بیشتری از جامعه را به این حقیقت آگاه سازند که علت و ریشه اصلی این مفاسد روش انحصار طلبانه و استبداد مطلقه فردی در اداره کشور و از بین بردن مطبوعات آزاد و احزاب مستقل است. از این رو تأکید و پیگیری رسوایی فضاحت بار کنونی و ممانعت از به فراموشی سپرده شدن آن وظیفه مبرم رسانه‌ها و احزاب و تشکل‌های جنبش سبز است.
وبسايت خبري رهسا نيوز: 

Wednesday, October 5, 2011

ترکیه تحریمهای یکجانبه علیه رژیم سوریه اعمال می کند

العربیه: رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه روز چهارشنبه اعلام کرد علی رغم شکست طرح تحریم رژیم سوریه در شورای امنیت آنکارا به شکل یکجانبه حکومت بشار اسد را تحریم می کند.
اردوغان که از آفریقای جنوبی دیدار می کند از شکست طرح تحریم رژیم سوریه به شدت انتقاد کرد و گفت :" وتو نمی تواند از تحریم ها جلوگیری کند.. مجبوریم تحریم هایی علیه سوریه اعمال کنیم."
نخست وزیر ترکیه پیش از این نیز هنگام بازدید از اردوگاه آوارگان سوری در ترکیه اعلام کرده بود سوریه را تحریم می کند.
این اقدام نشانه تیرگی شدید روابط آنکارا و دمشق از زمان آغاز سرکوب خونبار مخالفان بشار اسد به شمار می آید.
اردوغان گفت :" رهبرن سوریه احترام مردم خود را از دست می دهند. علی رغم وعده اصلاحات رهبران سوریه اقدامات لازم را انجام نمی دهند."
سازمان ملل اعلام کرده است از آغاز اعتراض ها در سوریه تاکنون 2700 نفر کشته شده اند.

فروشندگان سلاح به رژیم بشار اسد را بشناسید
به گزارش خبرگزاری فرانسه از نیویورک، سفیر آمریکا در سازمان ملل روز سه شنبه از وتوی قطعنامه محکومیت رژیم سوریه توسط چین و روسیه بشدت ابراز خشم کرد و گفت، کشورهایی که این قطعنامه را وتو کردند، ترجیح می دهند به رژیم بشار اسد سلاح بفروشند.
سوزان رایس افزود، چين و روسيه امروز از حق وتوی خود برای جلوگيری از تصویب قطعنامه محکومیت رژیم سوریه استفاده کردند و ایالات متحده از اين بابت بسيار متاسف است.
سفیر آمریکا در سازمان ملل گفت، امروز مردم شجاع سوریه می توانند بطور کاملا روشن ببینند کدام کشورها از آنها حمایت می کنند و کدام کشورها ترجیح می دهند به بشار اسد سلاح بفروشند.
سوزان رایس در ادامه افزود، شورای امنیت باید به مسئولیت اخلاقی خود در خصوص محکومیت رژیم بشار اسد عمل کند چراکه طغيان سركوب ‌ها در سوريه در حال ايجاد شرايطی است كه امنيت منطقه را به مخاطره می ‌اندازد.

Sunday, September 25, 2011

امنیت عمومی هیچ ایرانی آن را احساس نمی کند

وبلاگ زیتون

یک زمانی وقتی صفحه حوادث روزنامه ها رو می خوندیم اونقدر احساس دوری از این ماجراها می کردیم که به جز نچ نچ کردن و سری با تاسف تکون دادن و فرداش فراموش کردنش کاری نمی کردیم. یا فوق فوقش مثلا می شنیدیم که خونه ی همسایه پسرخاله ی دختر عموی مادرمون دزد اومده. دوسه تا نظریه کارشناسی می دادیم و رد می شدیم...

کم کم اونقدر دایره این حوادث و ماجراها به ما نزدیک شد که خود من حقیقتا شدیدا احساس ناامنی و ترس می کنم. هر شب سی با از سرکار میاد خونه برای هم تعریف می کنیم:
سی با: راستی امروز همون همکارم که دیروز تعریفشو می کردم از برادر زنش چاقو خورده و بیمارستانه.

من: امروز ساعت 3 ریختن رو پشت بوم همسایه و دیش هاشونو جمع کردن و از بعضی از پنجره خونه ها رفتن تو و رسیورها رو هم جمع کردن.

روز بعد:

سی با: پدرِ مهندس فلان که دیده بودیش, آهان آره همون. از پریشب گم شده. با اینکه کارمند عالی رتبه بازنشسته بوده به خاطر گرانی مخارج شبا آژانس کار می کرده.
- برادر مهندس بیسار که گرفته بودنش, یادته؟ تو زندان اعتصاب غذا کرده و حالش خیلی بده. رفته بودم دلداریش می دادم.

من: خانم ف... رو که می شناسی؟ آهان, آره همون. زنگ زد گفت دزد اومده تموم طلاهاشو برده . حدود 20 میلیون تومن می ارزیدن.

- خانم جیم هم چند روز بود که نمیومد ورزش. امروز زار و نزار اومده باشگاه . دوشنبه پیش رفته از بانک 15 میلیون تومن گرفته تا بره یه تیکه زمین از روستای فلان بخره. جلوی بانک یه تاکسی زرد میاد جلوش. با خوشحالی سوار میشه, نزدیکی های روستا راننده تاکسیه وایمیسه و چاقو درمیاره و پولا رو می گیره هیچی, میخواد بهش تجاوز کنه که یه موتور سوار افغان می رسه. تاکسیه از ترس خانم جیم رو با لباسای پاره پرت می کنه و فرار می کنه, کارگر افغان با موتور می رسونتش به شهر و براش تاکسی میگیره و التماس می کنه چون کارت اقامت ایران رو نداره برای شهادت نمی تونه بیاد. اما شماره شو به جیم می ده...

چند روز دیگه:

سی با: آخ آخ, پدر دوستم که گفتم گم شده بود! یه مسافر معتاد آشنا تو ماشینش سوار شده و شروع کرده به کشیدن مواد, پدر دوستم که چند بار این جوون رو ترک داده بوده, نصیحت می کنه که نکش پسر من. پسره هم که اعصاب نداشته خیلی راحت می کشتش و جسدشو آتیش می زنه و می ندازه تو چاه... رفته بودیم ختم پدر دوستم.

من: جیم رو که یادته, با هزار خواهش و قول گرفتن از اداره آگاهی که کاری به اجازه اقامت داشتن یا نداشتن کارگر افغان نداشته باشه, و 200 هزار تومن هدیه, کارگر رو برای شهادت میبره. یارو سرهنگ آگاهی هی جیم رو می کشونه اونجا و هیچ خبری ازدستگیری راننده تاکسی نمیشه و بعدا می فهمه سرهنگه بهش نظر سوء داره. از خیر پولش گذشته و جواب تلفن های سرهنگ رو هم نمیده.

یه روز دیگه:

سی با: ببخشید دیر اومدم. یکی از همکارام موقع اومدن به محل کار درست روبه روی شرکت رفت زیر کامیون و له شد. همون که یه بار اومده بود خونه مون... موندیم تا خانواده ش اومدن. دوستش هم که تازه از شریف فارغ التحصیل شده و 23 سالش بود و تازه به صورت قراردادی استخدام شده بود تا این خبرو شنید سکته کرد و اونم مرد...

من: منم رفته بودم دیدن ب. نزدیک خونه شون راننده یه پراید(نه تازه موتور سوار) اومده کیفشو بزنه, کیف گیر کرده بود به شونه ش, تا چند متر روی زمین کشیده شده, سه تا دنده ش شکسته و استخون ساق پاش ترک خورده و بیشتر جاهای بدنش کبوده. راستی تا یادم نرفته, امروز نزدیک بود

منو بدزدن!

سی با: شوخی نکن.

من, نه والله. ماشینو که یه جای فرعی و خلوت پارک کردم و پیاده شدم تا از کوچه برم تو خیابون یه پیکان سفید نگهداشت و با خشونت گفت بیا سوار شو, من فکر کردم داره متلک می گه جواب ندادم و به راهم ادامه دادم یهو دیده راننده گنده و دیلاق در شاگرد رو هم باز گذاشته و دنبالم می دوه و دستمو داره می کشه تا سوار کنه. قلبم داشت تند تند می زد و اصلا تو اون حالت حتی نمی تونستم جیغ بزنم. حتی یه گربه هم تو کوچه نبود .یهو یه پراید رسید و وقتی جریانو دید دستشو رو بوق گذاشت و یه سمت پیکان سرعت گرفت. مردک دیلاق ترسید و دستمو ول کرد و سوار شد و دِ در رو. من هم به سمت خیابون دویدم.

- شماره شو برداشتی؟ رفتی کلانتری؟

- نه بابا, تو اون حالت اصلا قدرت فکر کردن نداشتم. کلانتری هم برم می ترسم مثل دوستم جیم شم. هی بیارن و ببرنم. آخرش هم یه انگی بهم بزنن. تازه جدیدا دوستام وقتی کیفشونو می دزدن و همه مدارکشون هم باهاش میره به پلیس نمی گن. حتی زینب خانوم که دزد اومده خونه ش و نصف زندگیش رو برده, نرفت به پلیس خبر بده گفت می ترسم نصف بقیه شم پلیس ببره.
- دیگه نری اون کوچه پارک کنی!

- باشه سعی می کنم.

دوروز بعد:

جایی برای پارک نیست و دوباره می رم همون کوچه. ایندفعه کارم تموم شده و سوار می شم که برم. هوا داغه و طبق معمول اولین کاری که می کنم پنجره ها رو باز می کنم. می بینم دختری با لباس شیک و پیک داره هراسون می دوه و پسری موتور سوار بلوز قرمز نه چندان تمیز داره دنبالش میاد. دختر که جلوی من می رسه می پرسم مزاحمت شده؟ در حال دویدن نفس نفس زنان می گه آره, توروخدا کمک. ماشین من برعکس مسیر اونهاست.دختر از ماشین رد شده و به فکر هیچکدوم نرسید که بیاد بغل دست من بنشینه. حالا پسر موتور سوار جلوی من رسیده و داره دنبالش می کنه. داد می زنم آهای آقا, خجالت بکش. ولش کن دختر مردمو.

اصلا نفهمیدم چطور شد که اول صدای موتوری که نزدیک می شد و بعد نفس گرم موتور سوار رو روی گوش و گونه چپم احساس کردم. و صدای رعد آسای- تورو سنه نه! به تو چه ج..ه!
موتور سوار موقتا دختر رو رها کرده بود. صدای فلزی شنیدم که چاقو ضامن دار بود. گرفت بغل گردنم. گفت فضولی کنی سرتو می برم! یک آن یاد روح الله داداشی افتادم و گفتم دیدی منم سرنوشت اونو پیدا کردم. خشکم زده بود. دخترک که صدای دور شدن موتور رو شنیده بود, یک آن برگشت و ماجرا رو دید. جیغی زد و با فریاد گفت: خانوم توروخدا برو, این پسره رحم نداره. تورو خدا گاز بده برو. پسر از صدای بلند دختر ترسید و دوباره به سمت او یورش برد. در حال گاز دادن و دور شدن سرمو بردم بیرون و موبایلمو نشون دادم و هوار زدم: الان به 110 زنگ می زنم... و شیشه ها رو از ترس کشیدم بالا.

تازه وارد خیابون شده بودم , برگشتم دیدم موتوریه دوباره دختره رو ول کرده و داره دنبال من میاد. توی مسیر مردم می دیدن هر جا به من می رسه با چاقو می کوبه روی شیشه ماشین, هیچکس دخالتی نکرد. البته اینو برای سیبا تعریف نکردم. مثل خیلی از ماجراها...

* * *
رفتیم شمال,هنوز ساک ها رو از توی ماشین در نیاورده, توی ساحل صدای جیغ و گریه و داد و فریاد شنیدیم. همون لحظه یه پسر 17 ساله جت اسکی سوار به نام علیرضا با پسرخاله ش جلوی چشم بقیه غرق شده بودن. پسرخاله هه البته نجات پیدا کرد. می گفتن اولین بار بوده که علیرضا جلیقه نجات تنش نکرده بود. پدره پسرخاله هه رو با این حالش گرفته بود زیر مشت و لگد. شما فکر کنید تموم اون سه روزی که ما اونجا بودیم پدر و مادر و برادر و چندین نفر از اقوام در همون محل منتظر اومدن جسد علیرضا بودن و آخرش هم نیومد که نیومد. کار ما شده بود دلداری دادن به اینها و حرف زدن با نجات غریق ها و تعریف شنیدن از اونها که دیروزش 8 نفر از یه خانواده غرق شده بودن و فقط دو نفرشون زنده موندن و پریروزش 4 نفر و ...

واقعا خودم بریدم از یادآوری این حوادث... خیلی دیگه هم هست. اما دیگه کشش ندارم بگم.
از دزدی ها, از جنایت ها, از غارت ها, از آدم ربایی ها, از زندان ها, از خشونت ها, از قتل ها و از عدم امنیت شغلی, از نداشتن آزادی, آزادی نوشتن, حتی نوشتن وبلاگ, نداشتن آزادی بیان, آزادی لباس پوشیدن, آواز خوندن, و حتی آزادی آب بازی کردن...

یه چیزی میگن مرگ از رگ گردن به تو نزدیکتره! الان هم من دقیقا همین احساسو دارم. ناامنی رو تا مغز استخونم حس می کنم. در هر قدم هر لحظه احساس می کنم یه بلایی قراره سر من و نزدیکانم بیاد...

مردم پیروزند....

این دو واقعه در عرض یک هفته در کرج اتفاق افتاد. اولی رو دوستم که اونجا بود تعریف کرد و دومیش رو هم خودم 6 روز بعد شاهد بودم. در صفحه فیس بوکم به صورت تلگرافی نوشتم:

روز جمعه در پارک بانوان کرج خانوما دسته جمعی ورزش می کردن و بعد از گفتن یک دو سه با شماره چهار کف می زدن, مسئول برقراری نظم پارک با باتوم به پشت زنی می زنه یعنی کف زدن ممنوع, همه زن ها به اون حمله کرده و اونو"هو" می کنن. او پا به فرار می گذاره... بعد همه با هم ساعتها می رقصن و هیچکس اعتراضی نمی کنه.

دومی:

پنجشنبه گذشته(روز مبعث) در پارک تنیس کرج دو نفر اومده بودن سرنا و دهل می زدن. مردم زیادی دور شون جمع شدن و خیلی ها بشون پول می دادن. چند تا جوون هم شروع کردن به حرکات موزون و رقص کردی. یکهو عین مور و ملخ مأمور ریخت و سازها روتا اومدن ضبط کنن مردم ریختن دور مأمورا و شروع کردن به "هو" کردن و "ولش کن" "ولش کن". مأمورا از ترس ولشون کردن و فرار رو بر قرار ترجیح دادن .

صحنه خیلی جالبی بود.

پیک نت - 3 مهر 1390

Saturday, September 24, 2011

فراخوان تجمع اعتراضی در دانشگاه صنعتی شریف ......سه شنبه، ۵ مهرماه




تعدادی از فعالین دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف، در اعتراض به حکم ٦ سال حبس تعزیری علی اکبر محمدزاده و بازداشت غیرقانونی کوهیار گودرزی، از دانشجویان این دانشگاه درخواست نموده اند که در تجمع اعتراضی در روز سه شنبه، ۵ مهرماه، شرکت کنند.

به گزارش دانشجونیوز، علی اکبر محمدزاده، دانشجوی رشته مهندسی مکانیک و دبیر انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی شریف است که ٢٦ بهمن ماه سال ٨٩ در پی تجمع بزرگ روز ٢۵ بهمن ماه، توسط مامورین اطلاعات و با هماهنگی مسئولین دانشگاه بازداشت شد و همچنان در زندان به سر می برد. وی در دادگاه بدوی به ریاست قاضی صلواتی به اتهام "تجمع و تبانی به قصد براندازی" و "تبلیغ علیه نظام" به ٦ سال حبس تعزیری محکوم شده است.

کوهیار گودرزی، دانشجوی رشته مهندسی هوافضای این دانشگاه و فعال حقوق بشر، نیز پس از به پایان رساندن دوران محکومیت یک ساله اش در آذر ماه ٨٩، مجددا در مردادماه سال جاری بازداشت شد و هیچ اطلاعی از وی در دست نیست.

در همین رابطه صفحه فیسبوک "علی اکبر محمدزاده را آزاد کنید" از برگزاری تجمع در روز سه شنبه، ۵ مهر ماه در ساعت ٣ خبر داده است.

در این دعوت به تجمع آمده است: "سه شنبه ۵ مهرماه، ساعت ٣ بین ساختمان تالارها و ابن سینا در اعتراض به حکم غیرقابل باور علی اکبر محمدزاده و فشارهای وارده بر کوهیار گودرزی گرد هم می آییم".

در قسمتی دیگر از این فراخوان آمده است: "ما دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف بار دیگر دور هم جمع خواهیم شد و فریاد خواهیم زد که تا علی اکبر محمدزاده به خانواده شریف بازنگردد، شریف جای آسایش شما نخواهد بود."

Tuesday, August 16, 2011

هيلا صديقى نداى جوان و جوانان را خفاش صفتانِ رهبرِ بيسواد به حبس تعزيزى و تعليقى محكوم كردند

تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۳۹۰, ساعت ۱۶:۴۱
محکومیت هیلا صدیقی، شاعر جنبش سبز، به حبس تعزیری و تعلیقی
محکومیت هیلا صدیقی، شاعر جنبش سبز، به حبس تعزیری و تعلیقی
جــرس: هیلا صدیقی، شاعر و ادیب جوان حامیِ جنبش سبز، و از نگارندگانِ شعرهای انتقادی، توسط دادگاه انقلاب به چهار ماه حبس تعزیری و پنج سال حبس تعلیقی محکوم شد.

آریا آرام نژاد، هنرمند جنبشِ سبز و از فعالان جنبش، امروز در صفحۀ فیس بوکِ خود آورده است: "چهار ماه حبس تعزیری و پنج سال حبس تعلیقی برای هیلا صدیقی ... هدیه ای دیگر به هنرمندان سرزمین ما ..."

گفتنی است هیلا صدیقی که پس از انتخابات سال ٨٨ نیز، بارها احضار و مورد بازجویی قرار گرفته بود، روز سه شنبه بیست و پنجم امرداد ماه، در شعبه بیست و شش دادگاه انقلاب محاکمه شده و نتیجه دادگاه هنوز اعلام رسمی نشده است.

این شاعر جوان و منتقد، روز گذشته در صفحه فیس بوکِ خود نوشته بود: "فردا صبح، شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب، من و ایمان قلبی و قاضی و اتهام و خدای ناظر و دعای خیر شما..."

قيمت ارز و طلا ......از سايت مثقال


پيش بيني قيمت طلا،نقره و مس (تومان)-ساعت به روز رسانی:17:44:04
قيمت هر مثقال طلای 17 عيار: 212770
قيمت هر مثقال طلای 18 عيار: 226350
قيمت هر گرم طلای 18 عيار: 49120

قيمت هر گرم نقره : 1460
قيمت هرکيلو گرم مس : 9990

قيمت طلا در بازار ايران(تومان)-ساعت به روز رسانی: 16:10 سه شنبه 25/05/90
قيمت هر مثقال طلای 17 عيار: 213000
قيمت هر مثقال طلای 18 عيار: 226600
قيمت هر گرم طلای 18 عيار: 49170
قيمت هر مثقال طلای 19 عيار: 238680
قيمت هر گرم طلای 19 عيار: 51890
قيمت هر مثقال طلای 20 عيار: 251670
قيمت هر گرم طلای 20 عيار: 54710
قيمت هر مثقال طلای 21 عيار: 264360
قيمت هر گرم طلای 21 عيار: 57470
قيمت هر مثقال طلای 22 عيار: 276750
قيمت هر گرم طلای 22 عيار: 60160
قيمت هر مثقال طلای 24 عيار: 302130
قيمت هر گرم طلای 24 عيار: 65680

پيش بيني قيمت سکه (تومان)-ساعت به روز رسانی:17:44:04
تمام سکه بهار آزادی طرح قديم: 489400
تمام سکه بهار آزادی طرح جديد: 480400
نيم سکه بهار آزادی : 240700
ربع سکه بهار آزادی : 129400

قيمت فروش سکه در بازار ايران(تومان)-ساعت به روز رسانی: 16:10 سه شنبه 25/05/90
تمام سکه بهار آزادی طرح قديم: 490000
تمام سکه بهار آزادی طرح جديد: 481000
نيم سکه بهار آزادی : 241000
ربع سکه بهار آزادی : 129500
سکه يک گرمی : 74000

قيمت فروش سکه در بانک(تومان)-ساعت به روز رسانی: 09:08 سه شنبه 25/05/90
تمام سکه بهار آزادی طرح جديد: 471120
نيم سکه بهار آزادی : 235560
ربع سکه بهار آزادی : 124800

نرخ جهانی کالاهای اساسی(دلار)-ساعت به روز رسانی:17:44:04
قيمت پلاتين: 1810.49
قيمت نقره: 39.6
قيمت مس: 8712.47
قيمت پالاديوم: 747.49
قيمت گندم: 711
قيمت سويا: 1349.25
قيمت ذرت: 719.75
قيمت قهوه: 246.29
قيمت شكر: 27.55
قيمت الوار: 228.94
قيمت بنزين: 284.21
قيمت گاز طبيعی: 3.95
قيمت نفت خام: 86.26


نرخ جهانی شاخص بازارها(دلار)-ساعت به روز رسانی:17:44:04
قيمت Nikkei: 9015
قيمت S&P500: 1184.75
قيمت NASDAQ: 2184.25
قيمت Dow Jones: 11317
قيمت DAX: 5896.5
قيمت CAC: 3183

نرخ جهانی فلزات(دلار)-ساعت به روز رسانی:09:07 سه شنبه 25/05/90
قيمت سرب: 2353
قيمت روی: 2151
قيمت آلومينيم : 2345
قيمت قلع: 24595
قيمت نيکل: 21375
قيمت فولاد: 600

نسبت ارز ها در بازار جهانی-ساعت به روز رسانی:17:44:04
يورو به دلار: EURUSD 1.4386
پوندبه دلار: GBPUSD 1.6377
دلار استراليابه دلار: AUDUSD 1.0437
دلار نيوزيلندبه دلار: NZDUSD 0.8294
دلار به دلار کانادا: USDCAD 0.9841
دلار به فرانک سوئيس: USDCHF 0.7785
دلار به ين ژاپن: USDJPY 76.8
دلار به يوان چين: USDRMB 6.3826
دلار به روپيه هند: USDINR 45.24
دلار به دلار سنگاپور: USDSGD 1.2042
دلار به دلار هنگ کنگ: USDHKD 7.7938
دلار به کرون نروژ: USDNOK 5.458
دلار به کرون سوئد: USDSEK 6.4206
دلار به کرون دانمارک: USDDKK 5.1763
دلار به رند آفريقای جنوبی: USDZAR 7.131
دلار به پزوی مکزيک: USDMXN 12.2701
دلار به لير تركيه: USDTRY 1.7787
پوند به ين ژاپن: GBPJPY 125.81
يورو به ين ژاپن: EURJPY 110.51
دلار استراليابه ين: AUDJPY 80.16
يورو به فرانک سوئيس: EURCHF 1.1201
دلار کانادا به ين ژاپن: CADJPY 78.04
پوند به فرانک سوئيس: GBPCHF 1.2751
فرانک سوئيس به ين ژاپن: CHFJPY 98.64
يورو به پوند: EURGBP 0.8784
دلار به رينگيت مالزی:
USDMYR 2.97458
دلار به دينار عراق:
USDIQD 1169.18
دلار به درهم امارات:
USDAED 3.6729

قيمت ارز در بازار ايران(تومان) ساعت به روز رسانی: 16:10 سه شنبه 25/05/90
ارز خريد فروش
دلار آمريکا 1162 1170
دلار کانادا 1200 1207
يورو 1678 1685
پوند انگلستان 1920 1938
دلار استراليا 1222 1239
فرانک سوئيس 1530 1550
کورون سوئد 184 187
کورون نروژ 208 212
کورون دانمارک 219 224
يکصد ين ژاپن 1495 1530
دلار هنگ کنگ 135 155
رینگیت مالزي 388 398
لير ترکيه 665 675
ريال عربستان 305 312
دينار کويت 3900 4250
درهم امارات 315 320
هزاردينار عراق 930 950
يوان چين 177 185
روپيه هند 22 27
بات تايلند 36 41
افغانی افغانستان 22 26
درام ارمنستان 2.5 3.5
ليره سوريه 19 26
روپیه پاکستان 14 17
منات آذربايجان 1350 1450

قيمت ارز در بانک مرکزی(ريال) ساعت به روز رسانی: 10:20 سه شنبه 25/05/90
ارز خريد فروش
دلار آمريکا 10556 10591
دلار استراليا 11091 11130
دلار کانادا 10788 10825
يورو 15229 15279
پوند انگليس 17312 17372
فرانک سوئيس 13518 13562
يکصد ين ژاپن 13758 13804
دينار بحرين 28052 28149
درهم امارات 2878 2888
ريال عربستان 2821 2831
دينار کويت 38830 38964
کورون سوئد 1653 1659
کورون نروژ 1946 1953
کورون دانمارک 2049 2056
دلار هنگ کنگ 1358 1363
ريال عمان 27466 27561
روبل روسيه 367 372
ريال قطر 2905 2915
هزاروون کره جنوبی 9882 9916
ليرترکيه 5989 6012

Saturday, June 25, 2011

آنان اسيراند اماتسليم نيستند...ما چه هستيم؟؟؟........نگذاريم حركت جانانه اعتصابيان در سكوت خفه شود ...

آنان اسيراند اماتسليم نيستند...ما چه هستيم؟؟؟

دوستى با نام كاربرى iranbala  مطلبى در بالاترين گذاشته بود كه همان را اينجا كپى ميكنم :

جمعه, جون ۲۴, ۲۰۱۱





ایرانیان را چه شده است ،بیاییـــــــــــــــــــــــــــــد شعــــــــــــار نویســـــــی را روی اماکن از سر بگیریم مردم به اینترنت دسترسی ندارند.





چهارشنبه شب قرار شعار اعتراضی پشت بامها راس ساعت 10 شب داشتیم در حمایت از زندانیان سیاسی در اعتصاب .من 10 شب در محله فرحزاد بالای نیایش پشت بام رفتم .هیچ صدایی جز صدای خودم نشنیدم.بنظر میرسد شمال و جنوب شهر کمتر مشارکت دارند اما مرکز شهر تهران فعالتر است .چه باید کرد.بیاییـــــــــــــــــــــــــــــد شعــــــــــــار نویســـــــی را روی اماکن از سر بگیریم مردم به اینترنت دسترسی ندارند.مجبور شدم با ماژیک راه بیفتم و شعارنویسی کنم .مردم را با جملات امریه مانند بپاخیزید به مبارزه دعوت نماییم.هر بالالترینی یک لینک فقط یک لینک.لطفا مردم را احیاء نمایید.